روزهای من
روزهای من

روزهای من

روزمره

ساعت ۷ صبح

در بلندترین نقطه ویلا نشستم. روبروم یه دشت وسیع قرار داره با یه عالمه باغهای زیبا. نمیدونم چرا تا حالا اینجا نیومده بودم؟! اصلا باورم نمیشه وسط بیابون برهوت یه جاده وجود داره به زیبایی جاده چالوس و یه منطقه هست خیلی زیباتر از اوشان و فشم و آهار! عجبا!چرا همیشه فکر میکردم جای سبز و قشنگ فقط اونجاهاست؟ کلی جای دیدنی و قشنگ رو از دست دادم بخاطر این جهالت!

ساعت ۲ بعدازظهر

با اینکه صبح زود بیدار شدم ولی مث بقیه خوابم نگرفته. نمیدونم اینا چرا تا یه جایی میان خوابیدنشون میگیره؟ یعنی همین خواب و نمیشه تو خونه داشت؟ اگر میان مسافرت که بخوابند آخه اصلا چرا زحمت مسافرت رفتن رو به خودشون میدن؟ خوب همون خونه میموندن و میخوابیدن دیگه! فقط آی خوشم میاد اینجا مگس زیاد داره و این مگسای نازنین تا میتونن برای خواب آقایونای تنبل هی مزاحمت ایجاد میکنند. محمد که انقدر عصبانی شده از دستشون، هی میگه یکی این پشه ها رو بکشه!

ساعت 5 بعدازظهر

آخیـــــــــــــــــــش... عجب باد خنکی میاد

ساعت 9 شب

چرا آسمون اینجا اینجوریه؟ یعنی گردوغبار اینهمه زیاده که نمیذاره ستاره ها نمایون بشوند؟ چقدر غریبه این شب... باز حالا شبای پیش یه ماهی تو آسمون بود و همه جا رو روشن می کرد با نور خوشگلش ولی امشب ازش خبری نیست که نیست. مائیم و این آسمون عجیب و غریب بی ماه و ستاره!

شب اول یادمه تا ساعت 3-2 شب بیدار بودیم و همش حرفای ترسناک میزدیم. انقدر از جن و پری گفتیم که خودمونم باورمون شد، موقع خواب تو رختخواب همش منتظر بودم کله ی یه جن پشمالوی گنده از تو پنجره ظاهر بشه و بهم دهن کجی بکنه! ظاهرا حال بقیه هم بهتر از من نبوده! با اینکه ترسیدم ولی خیلی بهم چسبید؛ مدتها بود اینجور دسته جمعی نترسیده بودیم

ساعت 9:30 شب

احتمال زیاد یا آخر شب و یا فردا صبح زود راهی تهران میشیم. از فردا دوباره مائیم و تهران و شلوغی و هوای کثیف کثیف گروغباری!

 

نظرات 7 + ارسال نظر
آتیش پاره جمعه 19 تیر 1388 ساعت 09:37 ب.ظ http://miss-atishpare.blogsky.com

دلم شمال خواست!!

سیندخت شنبه 20 تیر 1388 ساعت 07:59 ق.ظ http://taranomeabi.persianblog.ir/

سلام بهار جون.

همیشه به مسافرت و خوش باشی عزیزم.

منم از روزمرگی ها خسته شدم. دلم سفر می خواد.

امتحانمم بد نشد. ممنون خانومی.

بهنام شنبه 20 تیر 1388 ساعت 10:20 ب.ظ http://minefield.blogfa.com/

سلام
امیدوارم خوش گذشته باشه.۴ساله اهواز گردوغبار میاد ...دریغ از یه روز تعطیلی...اما تهران...به هر حال خوش بگذره...اسمون دلتون همیشه ابی باشه...

بلوط یکشنبه 21 تیر 1388 ساعت 10:05 ق.ظ

سلام بهاره جونم!
خوبی؟
چه کار خوبی کردی رفتی مسافرت.
یه تمدد اعصاب واقعیه

آسمان رنگین(مشی) یکشنبه 21 تیر 1388 ساعت 10:42 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

ایشالا که همیشه خوب و خوش باشی بهار جونم...
مسافرت وسط این شولوغیها و روزای گرد و غبار خیلی می چبسه!!

ایده دوشنبه 22 تیر 1388 ساعت 09:48 ق.ظ

من اصلن اهل تا لنگ ظهر خوابیدن نیستم. ولی یه خوبی مسافرت اینه که آدم بخوابه! البته برای من این لردی خوابیدن نهایتش تا ساعت ۹-۱۰ صبح هستش نه بیشتر. ما که از تعاریف شما نفهمیدیم مکان سفر کجا بوده. اما امیدوارم خوچ گذشته باشه. منم هفته بعد میرم سفر... اونقده ذوق دارم که نگو............

ایدی جونم رفته بودم کردان:)
امیدوارم سفر تو هم خوش بگذره برات:)

افسانه چهارشنبه 24 تیر 1388 ساعت 11:26 ق.ظ http://www.affa.persianblog.ir

خوش باشی دخترک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد